نوشتن خودش اعتراض است به آنچه به گمان نویسنده باید بر آن شورید. شورش، بخشی از هستیای هنرمند و نویسنده است. هر
نویسندۀ معترضی در درون خودش یک آتشفشان دارد؛ آتشفشانی که گداخته است و سرب مذاب در هر آن فوران میکند. کسی که معترض نباشد و کسی که یاغی نباشد، او نه هنرمند است و نه نویسنده بلکه ادای آفرینشگری را درمیآورد. نویسندگان معترض به جو ستمگری و جو سنگشده؛ هر آن چون سیل، مانند سونامی با واژهها و فرازها طوفانی میشود و طوفان به پا میکند. با تمام این گفته، گاهی زمانه سرب داغ بر دهان نویسندۀ معترض میگذارد تا لب از لب باز نکند و این است که ثانیه به ثانیه در زیر چیرگی شرایط خرد میشود و سرانجام به تماشای نابودی خود مینشیند.
نویسندۀ معترضی در درون خودش یک آتشفشان دارد؛ آتشفشانی که گداخته است و سرب مذاب در هر آن فوران میکند. کسی که معترض نباشد و کسی که یاغی نباشد، او نه هنرمند است و نه نویسنده بلکه ادای آفرینشگری را درمیآورد. نویسندگان معترض به جو ستمگری و جو سنگشده؛ هر آن چون سیل، مانند سونامی با واژهها و فرازها طوفانی میشود و طوفان به پا میکند. با تمام این گفته، گاهی زمانه سرب داغ بر دهان نویسندۀ معترض میگذارد تا لب از لب باز نکند و این است که ثانیه به ثانیه در زیر چیرگی شرایط خرد میشود و سرانجام به تماشای نابودی خود مینشیند.
Writing and authoring is one protest to everything that author protested to it. The protest is a part of existing author and artist. Every protest author has a volcano of own spirit that fire every moment. Who that no protest he none author and artist. Every writer protest is a tsunami, so, sometimes protest author luck her/ his mouth and bit minute see destroyed of her/ his.
#Ali_Payam
❤💚
❤💚
No comments:
Post a Comment